هفت سین سال نود و پنج
اینم عرفان کنار سفره هفت سین نود و پنج روبان نارنجی درخواست عرفان بود برا سفره هفت سین که جمعه ی آخر سال من و رضا دوتایی افتادیم به جون خیابونها اما چون صبح بود اکثر مغازه های لوازم خیاطی بسته بود که یه مغازه باز در ولیعصر پیدا کردیم که اونم روبان ساده ی نارنجی نداشت و مجبور شدیم روبان خالدار نارنجی خریدیم که موجب اخم عرفان جونم شد ...
نویسنده :
مامان گل پسر
15:29
مهمونی رفتن با شلوار ورزشی
اینم از عکس های عرفان که میخاستیم بریم مهمونی با شلوار ورزشی رفت که اونجا راحت باشه گفتم برو آماده شو . رفت و یک ربع بعد با این تیپ اومد که من آماده ام بریم . گفتم بلوزت خوبه اما شلوار یادت رفته . گفت نههههه یادم نرفته خودم اینو پوشیدم که اونجا راحت باشم . آخه من نمیدونم این ژست آدمی هست که با شلوار ورزشی میره مهمونی؟؟ ...
کیک دخترانه
بدجوری افتادم تو خط کیک و کیک پزی. خدا آخر عاقبتمونو به خیر کنه اما هدف خود کیک نبود. هدف انداختن شکل روی کیک بود. منم به ذهنم رسید شکل کیتی رو بندازم رو کیک . بعد از تحمل مشقتهای فراوان و اتمام کار ، با خوشحالی عرفانو صدا کردم بیاد ببینه چه مامان هنررررررررررررررررررررمندی داره 😉😂. تا کیک رو دید گفت من از کیک با شکل دخترانه نمیخورم. هر چقدر من اصرار کردم گفت نه که نه. میگفت مامان آخه این چه شکلیه؟؟ بت منی؛ بن تنی؛اسپایدرمنی چیزی مینداختی روش.اونقد گفت و گفت که آخرش مجبور شدم با چاقو تصویر کیتی رو از کیک برداشتم تا عرفان از کیک خورد. میگفت واااااااااااای کیتی . خودشم صورتی. وای وای وای.دوستهام بفهمن من از این کیک خوردم مسخره ام میکن...
عکس
عرفان و سلما جون . و اینم عکس عرفان با فاطمه حسنا جون ...
نویسنده :
مامان گل پسر
15:41
تولد باباجون
اینم از عکس های دیشب که برای بابا یه تولد کوچیک خودمانی گرفتیم .البته بیشتر عکس چیزکیک رو که خودم پختم گرفتم نه عکس بابا رو با یک عکس دلم خنک نشد . بزار یک عکس دیگه هم از چیزکیکم بزارم و حالا عکس بابای گلم و عرفان جونم با کیکم مدیونید اگه فک کنید اولین باری بود که روی کیکم اینقدر صاف شده بود و من ذوق مرگ شده بودم راستشو بخوایید دلم هنوز خنک نشده و میخوام یه عکس دیگه از کیکم بزارم. اینم بگما که بابا بیشتر از همه چی از چیز کیکی که من پخته بودم خوشش اومد. و من در حدی به خودم افتخار کردم که کاشف اتم اونقدر به خودش افتخار نمیکنه ...